پارت¹²
پارت¹²
•سههفتهبعد•
_ا.تویو_
سههفتهایازوقتیکهازدواجکردیممیگزرهویونگیهمچنانبامنسردهامروزخیلیحالتتهوداشتمبهآجوماگفتم
ا.ت:اجومامیشهحرفبزنیم؟
اجوما:آرهدخترمچیشده؟
ا.ت:خوبچیزهمنیهچندوقتیهبیدلیلبالامیارموحالتتهودارم
اجوما:😐
ا.ت:چیشدهچیزیمشده؟
اجوما:دخترمفکنم.......
ا.ت:فکرکنیچیجونمبهلبمرسیدبگو
اجوما:فکرکنم...حاملهای
ا.ت:چییییی(داد)
اجوما:آرومالانکهمتمعننیستیمبیاتابیبیچکبزاریم
ا.ت:ب......باشه
رفتیمواجومابیبیچکوبهمدادومنرفتمدستشوییوبیبیچکوگذاشتمروجعبهنوشتهبودبایدیکدیقهصبرکنیدمنمهمینکاروکردمکهجوابمثبتدرامدهنگکردمکهباصدایدربهخودمامدم
اجوما:چیشددخترم
ا.ت:(امدبیرون)مثبت
اجوما:مبارکه
ا.ت:هوممرسی
تویدلمیهخوشحالیهریزبودوازاینخوشحالیمتمعننبودم
•شبساعت۱۰•
شبشدهبودکهیونگیامدبهشگفتم
ا.ت:یونگی
یونگی:چته(سرد)
ا.ت:میگمبایدچیزیبهتبگم
یونگی:بگوزود
ا.ت:چیزهاینوبگیر(بیبیچکوبهشداد)
یونگی:اینچیه
ا.ت:اینبیبیچکهومنالانحاملم
یونگی(لبخند)خوبه
ا.ت:حیحمرسی(خنده)
رفتمازکنارشاونورهمینفقتهمینخوبهمینمخوبهولیلبخندشخیلیخوببه
•صبحویو•
صبحباسروصداپاشدمرفتمدستشوییویهلباسپوشیدمرفتمپایندیدپدربزرگیونگیاونجاست
پ.ی:دخترمچطوریخوبی
ا.ت:خوبممرسیممنون
پ.ی:آفرینکارتودرستاجامدادی
ا.ت:(لبخند)
خولاصهاونروزبهپایانرسیدیهچندروزیبودفکنمیههفتهبعدازاینکهبهیونگیغضیهبارداریموگفتممیگزرهولیاونبیدلیلمنومیزنهمنوازیتمیکنه
تصمیمخودموگرفتمآرهبچروسقتمیکنم
رفتمپیشیونگی
ا.ت:میتونمبیامتو
یونگی:کارتچیه
ا.ت:بایدبیامتو
یونگی:بیاتو
ا.ت:سریعحرفمومیزنممنبچروسقتکردم
یونگی:بهچهحقی(بلندشدوحمچونعربدهزد)
ا.ت:چونتوپدرشبودی(دلتمبخواد🗿)(بلند)
یونگی:چوهپدرشبودمدرسهدیگهحقزندگیکردنتویاینعمارتونداریهرزه(عربده)
ا.ت:هقباشهمیرمهقتوهمهقباهرزههایهقدروورتلاسبزن(بچههاایناهمشالکیههاواقعیینیستا🗿)
یونگی:اونابهترازتواند(عربده)
ا.ت:م.....می.....میدونم.
یونگی:گمشوازخونمبیرون
ا.ت:میرم
خماریییییییییی
•سههفتهبعد•
_ا.تویو_
سههفتهایازوقتیکهازدواجکردیممیگزرهویونگیهمچنانبامنسردهامروزخیلیحالتتهوداشتمبهآجوماگفتم
ا.ت:اجومامیشهحرفبزنیم؟
اجوما:آرهدخترمچیشده؟
ا.ت:خوبچیزهمنیهچندوقتیهبیدلیلبالامیارموحالتتهودارم
اجوما:😐
ا.ت:چیشدهچیزیمشده؟
اجوما:دخترمفکنم.......
ا.ت:فکرکنیچیجونمبهلبمرسیدبگو
اجوما:فکرکنم...حاملهای
ا.ت:چییییی(داد)
اجوما:آرومالانکهمتمعننیستیمبیاتابیبیچکبزاریم
ا.ت:ب......باشه
رفتیمواجومابیبیچکوبهمدادومنرفتمدستشوییوبیبیچکوگذاشتمروجعبهنوشتهبودبایدیکدیقهصبرکنیدمنمهمینکاروکردمکهجوابمثبتدرامدهنگکردمکهباصدایدربهخودمامدم
اجوما:چیشددخترم
ا.ت:(امدبیرون)مثبت
اجوما:مبارکه
ا.ت:هوممرسی
تویدلمیهخوشحالیهریزبودوازاینخوشحالیمتمعننبودم
•شبساعت۱۰•
شبشدهبودکهیونگیامدبهشگفتم
ا.ت:یونگی
یونگی:چته(سرد)
ا.ت:میگمبایدچیزیبهتبگم
یونگی:بگوزود
ا.ت:چیزهاینوبگیر(بیبیچکوبهشداد)
یونگی:اینچیه
ا.ت:اینبیبیچکهومنالانحاملم
یونگی(لبخند)خوبه
ا.ت:حیحمرسی(خنده)
رفتمازکنارشاونورهمینفقتهمینخوبهمینمخوبهولیلبخندشخیلیخوببه
•صبحویو•
صبحباسروصداپاشدمرفتمدستشوییویهلباسپوشیدمرفتمپایندیدپدربزرگیونگیاونجاست
پ.ی:دخترمچطوریخوبی
ا.ت:خوبممرسیممنون
پ.ی:آفرینکارتودرستاجامدادی
ا.ت:(لبخند)
خولاصهاونروزبهپایانرسیدیهچندروزیبودفکنمیههفتهبعدازاینکهبهیونگیغضیهبارداریموگفتممیگزرهولیاونبیدلیلمنومیزنهمنوازیتمیکنه
تصمیمخودموگرفتمآرهبچروسقتمیکنم
رفتمپیشیونگی
ا.ت:میتونمبیامتو
یونگی:کارتچیه
ا.ت:بایدبیامتو
یونگی:بیاتو
ا.ت:سریعحرفمومیزنممنبچروسقتکردم
یونگی:بهچهحقی(بلندشدوحمچونعربدهزد)
ا.ت:چونتوپدرشبودی(دلتمبخواد🗿)(بلند)
یونگی:چوهپدرشبودمدرسهدیگهحقزندگیکردنتویاینعمارتونداریهرزه(عربده)
ا.ت:هقباشهمیرمهقتوهمهقباهرزههایهقدروورتلاسبزن(بچههاایناهمشالکیههاواقعیینیستا🗿)
یونگی:اونابهترازتواند(عربده)
ا.ت:م.....می.....میدونم.
یونگی:گمشوازخونمبیرون
ا.ت:میرم
خماریییییییییی
۱.۴k
۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.