بیا کجا نشسته ای....
بیا کجا نشسته ای....
نشان بده تو راه را
من که دوباره گم شدم
در این مسیر راه راه....
22بهمن
#سالروز_آسمانی_شدنش_مبارک.
* * * * *
بعد از دوسال تلاش و مصاحبه و چندین سفر کاری و چندین بار تنظیم متن ، دوست داشتم نام مناسبی که با روحیات ابراهیم هماهنگ باشد برای کتاب پیدا کنیم.
حاج حسین نام #اذان را پیشنهاد داد ، چون بسیاری از بچه های جنگ ابراهیم را با اذان هایش میشناختند، با آن اذان های عجیبش !
یکی دیگر از بچه ها صفت عارف پهلوان را که شهید #ابراهیم_حسامی به آقا ابراهیم داده بود پیشنهاد کرد ،
اما من در ذهن خودم معجزه اذان را انتخاب کردم.
🔺 شب بود که به این موضوعات فکر میکردم .
#قرآنی کنار میز بود ، توجهم به آن جلب شد. قرآن را برداشتم ، در دلم گفتم خدایا ، این کار برای بنده صالح و گمنام تو بوده .
میخواهم در مورد نام این مجموعه نظر قرآن را جویا شوم .
بعد ادامه دادم :
تا اینجای کار همه اش لطف تو بوده . من نه ابراهیم را دیده بودم ، نه سن و سالم میخورد که به جبهه بروم .
اما همه گونه محبت خود را شامل ما کردی تا این مجموعه تهیه شد.
خدایا من نه استخاره بلدم نه میتوانم مفهوم آیات را درست برداشت کنم .
بعد بسم الله گفتم، سوره حمد را خواندم و قرآن را باز کردم . آن را روی میز گذاشتم .
صفحه ای که باز شده بود را با دقت نگاه کردم . با دیدن آیات بالای صفحه رنگ از چهره ام پرید .
سرم داغ شده بود . بی اختیار اشک در چشمانم حلقه زد . در بالای صفحه آیات 109 به بعد #سوره_صافات جلوه گری میکرد که میفرماید:
#سلام_بر_ابراهیم
#اینگونه_نیکوکاران_را_جزا_میدهیم_به_درستی_که_او_از_بندگان_مومن_ما_بود.
#رفیق
#رفاقت
#شهید
#ابراهیم_هادی
#شهید_هادی
نشان بده تو راه را
من که دوباره گم شدم
در این مسیر راه راه....
22بهمن
#سالروز_آسمانی_شدنش_مبارک.
* * * * *
بعد از دوسال تلاش و مصاحبه و چندین سفر کاری و چندین بار تنظیم متن ، دوست داشتم نام مناسبی که با روحیات ابراهیم هماهنگ باشد برای کتاب پیدا کنیم.
حاج حسین نام #اذان را پیشنهاد داد ، چون بسیاری از بچه های جنگ ابراهیم را با اذان هایش میشناختند، با آن اذان های عجیبش !
یکی دیگر از بچه ها صفت عارف پهلوان را که شهید #ابراهیم_حسامی به آقا ابراهیم داده بود پیشنهاد کرد ،
اما من در ذهن خودم معجزه اذان را انتخاب کردم.
🔺 شب بود که به این موضوعات فکر میکردم .
#قرآنی کنار میز بود ، توجهم به آن جلب شد. قرآن را برداشتم ، در دلم گفتم خدایا ، این کار برای بنده صالح و گمنام تو بوده .
میخواهم در مورد نام این مجموعه نظر قرآن را جویا شوم .
بعد ادامه دادم :
تا اینجای کار همه اش لطف تو بوده . من نه ابراهیم را دیده بودم ، نه سن و سالم میخورد که به جبهه بروم .
اما همه گونه محبت خود را شامل ما کردی تا این مجموعه تهیه شد.
خدایا من نه استخاره بلدم نه میتوانم مفهوم آیات را درست برداشت کنم .
بعد بسم الله گفتم، سوره حمد را خواندم و قرآن را باز کردم . آن را روی میز گذاشتم .
صفحه ای که باز شده بود را با دقت نگاه کردم . با دیدن آیات بالای صفحه رنگ از چهره ام پرید .
سرم داغ شده بود . بی اختیار اشک در چشمانم حلقه زد . در بالای صفحه آیات 109 به بعد #سوره_صافات جلوه گری میکرد که میفرماید:
#سلام_بر_ابراهیم
#اینگونه_نیکوکاران_را_جزا_میدهیم_به_درستی_که_او_از_بندگان_مومن_ما_بود.
#رفیق
#رفاقت
#شهید
#ابراهیم_هادی
#شهید_هادی
۲.۸k
۲۱ بهمن ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.