یعنی تو نباشی و دمی زنده بمانم به خدا نه
یعنی تو نباشی و دمی زنده بمانم .به خدا نه
جز اسم قشنگ تو بیاید به زبانم.به خدا نه
یعنی که از اینجا بروی دور شوی تا ده بالا
ساکت بنشینم و فقط اشک چکانم.به خدا نه
چشمان تو را بر سر صبحانه ی هر صبح نبینم
یک لحظه به راحت گذرد وقت و زمانم.به خدا نه
احساس تو در باور رنجیده ی این مرد نباشد
آنگاه در انظار کسی شعر بخوانم.به خدا نه
یک موی سیه از سر تو کم بشود در عوضش هم
بخشند به من سلطنت هر دو جهانم.به خدا نه
یک روز زبانم بشود لال.در این خاک نشینی
من پای بر این خاک مقدس بکشانم.به خدا نه..
جز اسم قشنگ تو بیاید به زبانم.به خدا نه
یعنی که از اینجا بروی دور شوی تا ده بالا
ساکت بنشینم و فقط اشک چکانم.به خدا نه
چشمان تو را بر سر صبحانه ی هر صبح نبینم
یک لحظه به راحت گذرد وقت و زمانم.به خدا نه
احساس تو در باور رنجیده ی این مرد نباشد
آنگاه در انظار کسی شعر بخوانم.به خدا نه
یک موی سیه از سر تو کم بشود در عوضش هم
بخشند به من سلطنت هر دو جهانم.به خدا نه
یک روز زبانم بشود لال.در این خاک نشینی
من پای بر این خاک مقدس بکشانم.به خدا نه..
- ۱.۳k
- ۲۷ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط