دوباره می نویسمت کنارِ بیت آخرم
دوباره مینویسمت کنارِ بیت آخرم
و چکه چکه میچکم به سطرهای دفترم
تو تازیانه میزنی به زخمهٔ خیال من
من آب و دانه میدهم به خوش خیالِ باورم
تو مثل ماهِ برکهای و من غریق مست شب
دوباره تو دوباره من شناوری، شناورم
شنیدهام ز پنجره سراغ من گرفتهای؟
هنوز مثل قاصدک میانِ کوچه پرپرم
گلایه از قفس کمی، کمی عجیب میرسد
خودم قفس خریدهام برای این کبوترم
شبی به خواب دیدمت میانِ تنگ ِکوچهها
قدم زنان، قدم زنان تو را به خانه میبرم
غزل به خواب میرود به انتها رسیدهام
تمام من چکیده شد کنارِ بیت آخرم
#ارس_آرامی
و چکه چکه میچکم به سطرهای دفترم
تو تازیانه میزنی به زخمهٔ خیال من
من آب و دانه میدهم به خوش خیالِ باورم
تو مثل ماهِ برکهای و من غریق مست شب
دوباره تو دوباره من شناوری، شناورم
شنیدهام ز پنجره سراغ من گرفتهای؟
هنوز مثل قاصدک میانِ کوچه پرپرم
گلایه از قفس کمی، کمی عجیب میرسد
خودم قفس خریدهام برای این کبوترم
شبی به خواب دیدمت میانِ تنگ ِکوچهها
قدم زنان، قدم زنان تو را به خانه میبرم
غزل به خواب میرود به انتها رسیدهام
تمام من چکیده شد کنارِ بیت آخرم
#ارس_آرامی
۱.۰k
۰۸ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.