من چنان

من چنان
محو سخن گفتن گرمت بودم
که تو از هر چه که دم میزدی
آن دم خوش بود
دیدگاه ها (۰)

دلم پـر استپر از ذکر دوست داشتن توآنقدر که اگردر آغوشم بگیری...

دلتنگيميتونه كشنده ترين حال باشه؛وقتيكه ازت دورم،همین که دور...

زیبا شود به کارگه عشق کار منهر گه نظر به صورت زیبا کنم تو را

مست مستم، لیک مستی دیگرم..امشب از هر شب؛ به تو عاشق ترم..راس...

تو شاید ًمن ولی از یاد تو غفلت نمی‌کردم برای دوستی با غیر تو...

من پر از نفرت بودم.. تو چشات قلبمو ا دم دوره کرد...

خوش آمدی! بنشین! که چایِ تازه دم دارم...آه ای خیالِ دلنشین! ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط