چو برق می روی از آشیان ما به کجا هنوز مشت خسی برای ...

چو برق می روی از آشیان ما به کجا . هنوز مشت خسی برای سوختن هست. رهی معیری
دیدگاه ها (۳)

ﺭﻧﺞ ﺟﺎﻥ ﮐﺎﻫﯽ ﺍﺳﺖ ﮔﻨﺞ ﺑﻮﺩﻥ ﻭ ﻣﺠﻬﻮﻝ ﻣﺎﻧﺪﻥ !ﮔﻨﺞ ﺑﻮﺩﻥ ﻭﺩﺭ ﻭﯾﺮﺍﻧﻪ...

عشق

دستم بگیر . دستم را تو بگیر . التماس دستم را بپذیر

با دلت حسرت هم صجبتی ام هست ولی. سنگ را با چه زبانی به سخن و...

روی برج های بلند و جاهای گردشگری و سالن ها و...از نماد های ب...

🤷درکل خواسته این طرفیه کهتو چپ راست از همه طرف آهنگ هاشو می ...

کمی تخم چمن بر روی خاکش برای یادگاری می فشانم 🌱 بوی چمن😍

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط