بی تحمل بودی و گفتی که لیلای منی

بی تحمل بودی و گفتی که لیلای منی
عاشق و دیوانه ی اشعار گویای منی

هرچه میپرسیدمت: آخرچرا اینگونه ای
بغض میکردیکه:آری ،عشق رعنای منی

تاکه میگفتم دلمن در هوای دیگریست
باز اصرار ازتو که : آن یار زیبای منی

کم کمک در قلبمن ،جائی برایت بازشد
اندکی نگذشته دیدم ، ماه شبهای منی

عاقبت یکشب مرادرخلوت خودخاستی
گفتمت آخر نگارا ، از چه جویای منی

با نگاهی زیرکانه بر من او نزدیک شد
بوسه ای زد بر لبانم گفت رویای منی

دستهایم زآسمان چرخید دور پیکرش
آن سحر گفتم تورا: جانا اهورای منی

چند ماهی اززمان بوسه داغش گذشت
یک زمان آمد که دیدم هردودنیای منی

عصر آنروز آمدم تا گویمش بامن بمان
تو شریک و همدمه امروز وفردای منی

دیدمت از دور،گویا با کسی همصحبتی
غافل از احوال و این دیدار بیجای منی

آمدم از پشت سر ، آرام بینم کیست او
همچومن گفتی به اودرقلب شیدای منی

آسمچه بر فرق سرم آوار شد
یادم آمد گفته بودی عشق رسوای منی

گوئیا درچشم من ، دنیا زگردش ایستاد
درسرم این بود جانا ،عشق تنهای منی

سالها بگذشته و یادش بجان دارم هنوز
گوئیا دیروز گفتی سرو بالای منی

حق من این بود آیا، تا که رسوایم کنی
حق من خود بوده ای،عشق فریبای منی

سالها بگذشت ای دل ، گو بدام کیستی
گر چه در دامش اسیری،مرغ مینای من

بر وفایت من بنازم ،قلب عاشق پیشه ام
جان فدای صبر تو ، قلب شکیبای من
‌ ‌‌‌

💕 💕
دیدگاه ها (۱)

من تورو ب قد بارون🌧 هایی ک آمده😍 ب قد تک تک برگ☘ 🌿 🌱 درخت...

دوستت دارم و این یعنی کوتاهترین وقشنگترین شعر جها...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط