پارت 2 مدرسه پولدارا
پارت 2 مدرسه پولدارا
.............
..................
ویو ات
+امروز همون روز بود که قراره برم سئول صبح ساعت 8 از خواب پاشتم رفتم سرویس و کارای لازم رو کردم بعد رفتم طبقه پایین با مامان بابام با خوشحالی صبحونه خوردیم بعد به مامانم کمک کردم سفره رو جمع کنه
~ممنون دختر قشنگم
+خواهش مامان جون کاری نبود که
~زود برو وسایلاتو جمع کن و حاضر شو ساعت 10 نیم میری سئول دختر قشنگم
+چشم مامان الان میرم حاضر میشم
+رفتم که نفهمیدم درو محکم کشیم دستگیره در کنده شد ولی درستش کردم بعد رفتم حموم و یه دوش ۲۰ مینی گرفتم اومدم بیرون و سایل هام رو چیدم حاضر شدم ساعت 10 نیم وقت رفتن بود (لباس ات رو میزارم) رفتم بیرون از اتاق و از مامانم کلی خدافظی کردم و با بابام راه افتادیم سمت قعطار با بابام هم خدافظی کردم و سوار قعطار شدم بازم دلم واسه خانوادم تنگ میشد
ولی قرار نبود هر روز بعد مدرسه برگردم بوسان چون بابام برام یه اپارتمان خیلی کوچیکی تونسته بگیره و من قراره اونجا زندگی کنم و از فردا مدرسم شروع کنم...........
....................
.
.
.
فیک تموم شد امید وارم خوشتون بیاد پارت های بعد اسمات 👿❤
.............
..................
ویو ات
+امروز همون روز بود که قراره برم سئول صبح ساعت 8 از خواب پاشتم رفتم سرویس و کارای لازم رو کردم بعد رفتم طبقه پایین با مامان بابام با خوشحالی صبحونه خوردیم بعد به مامانم کمک کردم سفره رو جمع کنه
~ممنون دختر قشنگم
+خواهش مامان جون کاری نبود که
~زود برو وسایلاتو جمع کن و حاضر شو ساعت 10 نیم میری سئول دختر قشنگم
+چشم مامان الان میرم حاضر میشم
+رفتم که نفهمیدم درو محکم کشیم دستگیره در کنده شد ولی درستش کردم بعد رفتم حموم و یه دوش ۲۰ مینی گرفتم اومدم بیرون و سایل هام رو چیدم حاضر شدم ساعت 10 نیم وقت رفتن بود (لباس ات رو میزارم) رفتم بیرون از اتاق و از مامانم کلی خدافظی کردم و با بابام راه افتادیم سمت قعطار با بابام هم خدافظی کردم و سوار قعطار شدم بازم دلم واسه خانوادم تنگ میشد
ولی قرار نبود هر روز بعد مدرسه برگردم بوسان چون بابام برام یه اپارتمان خیلی کوچیکی تونسته بگیره و من قراره اونجا زندگی کنم و از فردا مدرسم شروع کنم...........
....................
.
.
.
فیک تموم شد امید وارم خوشتون بیاد پارت های بعد اسمات 👿❤
۱۸۳
۲۵ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.