باران

باران

میراث خانوادگی ما بود

.

.

کوچک که بودم …

از سقف خانه ی ما میچکید

بزرگ که شدم
.
.
.
از چشمانم
دیدگاه ها (۲)

پیرمردی هر روز تو محله می دید پسرکی با کفش های پاره و پای بر...

آدمها رو ذخیره نکنیم برای روزهای مبادا اگر برای کسی نصفه و ن...

یکی ازمعدود آدمهایی که واژه‌ی انسانیت برازندشونهکسایی هستند ...

#شادی را هدیه کن به کسانی که آن را از تو گرفتند#عشق بورز به ...

لایک کنی چی ازت کم میشه

پرنیان صبوری متولد ۱۳۹۳ مرداد بازیگر در خانه ها در ماه مرداد...

خانه ی هانافو ۷ :باران می‌بارید. آیزتسو غمگین‌تر از همیشه بو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط