آنه

آنه...
تکرار غریبانهٔ روزهات چگونه گذشت
وقتی روشنی چشم هایت در پشت پرده های مه آلود اندوه پنهان بود...
با من بگو از لحظه لحظه های مبهم کودکی ات....
از تنهایی معصومانهٔ دست هایت...
آیا میدانی که در هجوم دردها و غم ها و در گیر و دار ملال آور دوران زندگی ات حقیقت زلالی دریاچهٔ نقره ای نهفته بود؟
آنه!......
اکنون آمده ام تا دست هایت را به پنجهٔ طلایی خورشید دوستی بسپاری.....
و در آبی بیکران مهربانی ها به پرواز درآیی.....
و اینک آنه!....
شکفتن و سبز شدن در انتظار توست....
در انتظار توست!....

پ.ن: بآ اینْکِه‍ِ هَروَقْت این مَتْنوُ میخونَم‍ دِلَم‍ میگیره وَلـ ‍ی عآشِـ‍قِه‍ِ این مَتْنَم‍☺
❤❤❤❤❤❤
دیدگاه ها (۸)

بَخْشی اَز خآطِرآتِ یِکـْ خَر :'| ✌

کُنْسِرْتِه‍ِ بِهْتَرینَم‍ ☺✌عآلـی بـود:)جآی فآطی خآلی :'| ❤...

زیـرِه‍ِ بآرون تـو خیآبون بِهـتَرین فَصْله‍ دِل اَنْگیزِه مَ...

هِــ ـی بـــبیــن #اُســـکـــل مــن که صبح از خـواب پامیشم،...

نيايش صبحگاهي🌸🍃🌸خدایا ما را در تکرار غریبانهٔ✨روزهایمان تنها...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط