((یک جا برای ناگفته هاهیچ آدابی و ترتیبی مجوی هر چه میخو
♥️🌹[[به دریا رفته میداند مصیبتهای توفان را]]🌹💥🙏
به دریا رفته میداند مصیبتهای توفان را
پیاده رفته میداند به سر شوق دل و جان را
قدم در راه ، خود بگذار ، ز نام و جان و خود بگذر
گذر کن خویش از این میدان ، ببینی روی جانان را
درخت ملحدی بر کن ، نهال بندگی بنشان
نشان در وادی حیرت ، گل روی رفیقان را
اگر محرِم شوی اینجا ، شوی مَحرم به کوی ما
پیاده پای در ره نه ، ببویی بوی رضوان را
به جنت پا نهادی دل ، ز پای مانده اندر گِل
بشوی امشب غبار دل ، ببینی ماه تابان را
قمر خورشید را ماند ، چو خورشیدی بتاباند
غزل از وصف او ماند ، چنین خورشید تابان را
مصیبت ها اگر دیده ، غم جانان پسندیده
بداده در ره جانان سر و دست و عزیزان را
شده بر سروران سرور، به طاق آسمان گوهر
حسین تشنه لب بیند ، رخ زیبای رحمان را
اگر شش ماهه اش خونین ، اگر زینب اسیر کین
شده آواره و خونین ، ببوسد روی جانان را
Mmd amir.syah
26**10
2025
🌹🌹♥️♥️✌🤲🤝🔥💯🙏
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.