در دل نامردمیها مرد بودن دیدنیست

در دل نامردمی‌ها مرد بودن دیدنی‌ست
با زمین و آسمان هم‌درد بودن دیدنی‌ست

سینه‌ای سد می‌شود تا سیل‌بند غم شود
می‌رود چشم امید عالم و آدم شود

می‌رود تا پرچم ایمان نیفتد بر زمین
برگ برگ زخمیِ قرآن نیفتد بر زمین

در تبار ما به جنگ باد رفتن تازه نیست
درس تاریخ است؛ تاریخی که بی‌شیرازه نیست

ایستادن را برایم کوه، هجّی کرده‌است
تیغ بودن را یلی نستوه، هجّی کرده‌است

با تواَم ای شانه‌ی با مارها آراسته!
از دل هر قطره‌ی خون کاوه‌ای برخاسته

فکر کردی مرگ رستم ضربه‌ی پایانی است؟!
در رگِ مردان اینجا شاهنامه‌خوانی است

شاهنامه خوانی است و گرمی شور و جنون
می‌خروشد.... در رگِ غیرت نخشکیده‌ست خون

بی‌وطن، جان هم نباشد؛ عاشقی در خوی ماست
نبض ایمان است آن تیری که در برنوی ماست

بر زمین افتاده حتی، روشنایی در شب‌اند
دست‌هایی که نگهبان حریم زینب‌اند

این عقیق سرخ از انگشتر دنیا سر است
در رکاب آسمان قطعا سلیمانی‌تر است

جاریِ بی‌انتها! دریا مبارک باشدت
خنده‌ی نورانی زهرا مبارک باشدت

شعر من آمیزه‌ی دلتنگی و فریاد بود
در هوای وصل تو ذکرِ مبارک‌باد بود
#حاج قاسم هنوز وقتش نرسیده...
دیدگاه ها (۲)

آنان که رفتند کاری حسینی کردند و آنان که ماندند باید کاری زی...

دوباره سلام جان برادرسلام بر روح بلند و کبریایی اتسلام بر عز...

از دست خدا گرفت حاجت آخرشد عاقبتش به خیر و برکت آخراو مالک ا...

در ظلمت این مسیر غوغا کردی‏بی پرده بهار را هویدا کردی‏همراه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط