بین خودمان باشد

بین خودمان باشد
من یک زن نیستم
من ، سه زنم!
یکیشان شش ساله است
پرشر و شور و سرخوش و بازیگوش
دلش دویدن می خواهد
تاب خوردن
بلند خندیدن
لی لی و آبنبات
یکیشان بیست و اندی ساله
باوقار
آرام و متین
همسر و کدبانو
دلش عشق می خواهد و
شعر و
شمعدانی
و آن یکیشان شصت و پنج ساله است
تنها
دلمرده و بی حوصله
دلش رفتن می خواهد و
تمام شدن..
از من اگر می پرسی
هر سه را دوست دارم
زیرا این منم
سه زن
در
یک زن
دیدگاه ها (۲)

چه نزدیک است جان تو به جانمکه هرچیزی که اندیشی بدانم#مولانا

ﺍﺯ ﺗﻮ ﺩﻭﺭ ﺷﺪﻡﻣﺜﻞ ﺍﺑﺮ ﺍﺯ ﺩﺭﯾﺎﺍﻣﺎ ﻫﺮﺟﺎ ﺭﻓﺘﻢﺑﺎﺭﯾﺪﻡ ...#رسول_یون...

عشق درآمد از دَرَمدست نهاد بر سرم دید مرا که بی تواَمگفت مرا...

.آنکه میگوید دوستت میدارم،خنیاگر غمگینی استکه آوازش را از دس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط