نشسته بودم تو پارک دیدم دختره چهار، پنج تا پسر دور خودش ج
نشسته بودم تو پارک دیدم دختره چهار، پنج تا پسر دور خودش جمع کرده خودش میمالونه بهشون
اونم یه پسر دیدم عین من رو نیمکت نشسته بود و با یه سگ ولگرد حرف میزد و سرگرم میشد
رفتم کنار پسرع نشستم گفتم چته تو خودتی نشستی با این سگ بازی میکنی
یه نگا بهم کرد گفت این صگ میبینی با یه تیکه نون که بهش دادم باز ولم نمیکنه و کنارمه ولی اون دخترع میبینی دورش چقدر شلوغه نون بهش ندادم ولی دل دادم و خرابش کرد گفت اینجاس که سگ صد بار شرف دارع تا اون دخترع!
اونم یه پسر دیدم عین من رو نیمکت نشسته بود و با یه سگ ولگرد حرف میزد و سرگرم میشد
رفتم کنار پسرع نشستم گفتم چته تو خودتی نشستی با این سگ بازی میکنی
یه نگا بهم کرد گفت این صگ میبینی با یه تیکه نون که بهش دادم باز ولم نمیکنه و کنارمه ولی اون دخترع میبینی دورش چقدر شلوغه نون بهش ندادم ولی دل دادم و خرابش کرد گفت اینجاس که سگ صد بار شرف دارع تا اون دخترع!
۲۶.۴k
۱۸ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.