پاییز

پاییز !
باران !
و یک پنجره که تو کنارش
ایستاده بودی..!
و یک من که دستهایم را
دورت حلقه کرده بودم.!
چگونه تعبیر
کنم خوابم را
یک تو بود و مشتی دوستت دارم
و یک اقیانوس آرزوی برآورده شده
در حلقه ی دستهای من...!
دیدگاه ها (۲)

بی هوا از راه برس !شبیه باران های پاییزی...شبیه قاصدک ها...ش...

آبان هم رسید ...با کوله باری پر از باد و باران و برگ هایِ نا...

خودت هم بیایی نمیشودجایی را که خالی کردی و رفتیدیگر با بودن ...

کاش می شد بعضی از دوست داشتنها را پس انداز کردبرای روز های م...

تو می‌دانی من چقدر ذوق دارم برای پاییز؟ برای خنکای عصرهنگام ...

خودت چی فکر میکنی..... قشنگ نابودم کردی....‌کاری کردی خون گر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط