جمعه
جمعه
مسافری ست خسته ....
از راه می رسد
با کوله باری از دلتنگی
و بغضی به بزرگی یک هفته
که مانده در گلویش ...
غروب که می شود
تاب نمی آورد
بغصش می ترکد ...
درست مثل من
که غروب های جمعه
بی تو بودن را
گریه می کنم در خودم
مسافری ست خسته ....
از راه می رسد
با کوله باری از دلتنگی
و بغضی به بزرگی یک هفته
که مانده در گلویش ...
غروب که می شود
تاب نمی آورد
بغصش می ترکد ...
درست مثل من
که غروب های جمعه
بی تو بودن را
گریه می کنم در خودم
۱.۲k
۱۲ فروردین ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.