روزگار همیشه بریک قرار نمیماند.روز و شب دارد، روشنی دارد،
روزگار همیشه بریک قرار نمیماند.روز و شب دارد، روشنی دارد، تاریکی دارد... کم دارد... بیش دارد...
دیگر چیزی از زمستان باقی نمانده، تمام میشود... بهار می آید"
نگاهم می افتد به خط خودم که گوشه ی همین صفحه نوشته ام:از یک جایی به بعد، حال آدم خوب نمیشود...
حرفم را پس میگیرم...خودکار را عسلی کنار تخت برمیدارم و جمله ی خودم را خط میزنم... اصلا همانی که
دولت آبادی گفته...
از یک جایی به بعد آدم آرام میگیرد... بزرگ میشود...بالغ میشود... پای تمام اشتباهاتش می ایستد...سنگینی
تصمیمی را که خودش گرفته گردن دیگری نمی اندازد...دنبال مقصر نمیگردد...قبول میکند گذشته اش را...
انکارش نمیکند...نادیده اش نمیگیرد... حذفش نمیکند...اجازه میدهد هرچه هست... هرچه بوده، در همان گذشته
بماند... حالا باید آینده را بسازد... از نو... به نوعی دیگر...
درک میکند مشکلات زندگی را باید پذیرفت... شاید تمام نشوند... اما میرسد روزی که بتوان تحملشان کرد...
یاد میگیرد زندگی یک موهبت است، غنیمت است، نعمت است...قدرش را بداند و آن را فدای آدمهای بی مقدار
نکند
همه ی اینهارا که فهمید یک آرامشی می آید مینشیند توی دلش...توی روح و روانش...اینجای زندگی همان
جایی است که دولت آبادی گفته...اصلا از یک جایی به بعد حال آدم خوب میشود...
دیگر چیزی از زمستان باقی نمانده، تمام میشود... بهار می آید"
نگاهم می افتد به خط خودم که گوشه ی همین صفحه نوشته ام:از یک جایی به بعد، حال آدم خوب نمیشود...
حرفم را پس میگیرم...خودکار را عسلی کنار تخت برمیدارم و جمله ی خودم را خط میزنم... اصلا همانی که
دولت آبادی گفته...
از یک جایی به بعد آدم آرام میگیرد... بزرگ میشود...بالغ میشود... پای تمام اشتباهاتش می ایستد...سنگینی
تصمیمی را که خودش گرفته گردن دیگری نمی اندازد...دنبال مقصر نمیگردد...قبول میکند گذشته اش را...
انکارش نمیکند...نادیده اش نمیگیرد... حذفش نمیکند...اجازه میدهد هرچه هست... هرچه بوده، در همان گذشته
بماند... حالا باید آینده را بسازد... از نو... به نوعی دیگر...
درک میکند مشکلات زندگی را باید پذیرفت... شاید تمام نشوند... اما میرسد روزی که بتوان تحملشان کرد...
یاد میگیرد زندگی یک موهبت است، غنیمت است، نعمت است...قدرش را بداند و آن را فدای آدمهای بی مقدار
نکند
همه ی اینهارا که فهمید یک آرامشی می آید مینشیند توی دلش...توی روح و روانش...اینجای زندگی همان
جایی است که دولت آبادی گفته...اصلا از یک جایی به بعد حال آدم خوب میشود...
۳.۵k
۲۲ مهر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.