او می رود دامن کشان من زهر تنهایی چشان

او می رود دامن کشان، من زهر تنهایی چشان
دیگر مپرس از من نشان، کز دل نشانم می رود...
---
«سعدی»
دیدگاه ها (۱)

و عشقاگر با حضور همین روزمرگی هاعشق بماند؛عشق است...!---«ناد...

شور شراب عشق تو آن نفسم رود ز سرکاین سر پرهوس شود خاک در سرا...

آه، اگر چیزی هست برای رام کردن این اسبِ وحشیِ روح؛صدایت،صدای...

به چه مشغول کنم دیده و دل را که مدامدل تو را می طلبد، دیده ت...

ای ساربان! آهسته رو کآرام جانم می‌رودوآن دل که با خود داشتم،...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط