ماه رمضون توی گرما و شرجی شهرم

ماه رمضون ، توی گرما و شرجی شهرم
من و چادرم وقتی روزه میگیریم
احساس میکنیم داریم با دشمنای خدا میجنگیم....
چادرم سپر میشه دورم و
من محکمتر میگیرمش
مبادا نگاهی.....
من و چادرم توی این گرما وقتی با دهن روزه بیرون میریم....
برامون فرقی نمیکنه ماشین کولر دار سوار بشیم یا مجبور بشیم دوتایی پیاده بریم
همیشه مراقب همیم.
من دوسش دارم
خیلی ....
چون میراث مادرمه
اونم فکر کنم خیلی دوسم داره....
چون همش کمکم میکنه خدا واسم کلی ثواب بنویسه
فقط نمیدونم چرا این روزا بیشتر خاکی میشه....
شاید از خشکی دهانمون....
به یاد چادر زینب تشنه لب دلسوخته میفته که تو صحرا با همین میراث ارزشمند میدوید....
چادر اونم خاکی میشد....
بمیرم برای دل سوخته بانو....
دیدگاه ها (۴)

خدا هوامونو داره چه جلو چشمون تاکسی بی حجاب هم مسیرمونو سوار...

ه #جوانان عزیز به ویژه دانش‌آموزان سفارش می‌کنیم که مواظبت ا...

جُنـــون یَعنی کَسی دَر شَهــــرِ خود سَر می کُنــَــد امـــ...

✅بسیجی که باشی یه وقتایی دلت می شکنه... ✅بسیجی که باشی می ف...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط