ماه رمضون ، توی گرما و شرجی شهرم
ماه رمضون ، توی گرما و شرجی شهرم
من و چادرم وقتی روزه میگیریم
احساس میکنیم داریم با دشمنای خدا میجنگیم....
چادرم سپر میشه دورم و
من محکمتر میگیرمش
مبادا نگاهی.....
من و چادرم توی این گرما وقتی با دهن روزه بیرون میریم....
برامون فرقی نمیکنه ماشین کولر دار سوار بشیم یا مجبور بشیم دوتایی پیاده بریم
همیشه مراقب همیم.
من دوسش دارم
خیلی ....
چون میراث مادرمه
اونم فکر کنم خیلی دوسم داره....
چون همش کمکم میکنه خدا واسم کلی ثواب بنویسه
فقط نمیدونم چرا این روزا بیشتر خاکی میشه....
شاید از خشکی دهانمون....
به یاد چادر زینب تشنه لب دلسوخته میفته که تو صحرا با همین میراث ارزشمند میدوید....
چادر اونم خاکی میشد....
بمیرم برای دل سوخته بانو....
من و چادرم وقتی روزه میگیریم
احساس میکنیم داریم با دشمنای خدا میجنگیم....
چادرم سپر میشه دورم و
من محکمتر میگیرمش
مبادا نگاهی.....
من و چادرم توی این گرما وقتی با دهن روزه بیرون میریم....
برامون فرقی نمیکنه ماشین کولر دار سوار بشیم یا مجبور بشیم دوتایی پیاده بریم
همیشه مراقب همیم.
من دوسش دارم
خیلی ....
چون میراث مادرمه
اونم فکر کنم خیلی دوسم داره....
چون همش کمکم میکنه خدا واسم کلی ثواب بنویسه
فقط نمیدونم چرا این روزا بیشتر خاکی میشه....
شاید از خشکی دهانمون....
به یاد چادر زینب تشنه لب دلسوخته میفته که تو صحرا با همین میراث ارزشمند میدوید....
چادر اونم خاکی میشد....
بمیرم برای دل سوخته بانو....
۲.۴k
۲۹ خرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.