شاخهای خشکید و از چنگ شکوفایی گریخت

شاخه‌ای خشکید و از چنگ شکوفایی گریخت
خوش‌به‌حال هرکه از غم‌های دنیایی گریخت

همنشینی با کسی دلتنگی‌ام را کم نکرد
کاش می‌شد لحظه‌ای از دست تنهایی گریخت

بی‌وفایی شد جواب مهربانی، حیف شد
خواستی از پای آهو بند بگشایی گریخت

هرکه حسنی داشت راهش را زلیخایی گرفت
ماهرویی کو که از تاوان زیبایی گریخت

رود روزی از خودش پرسید هجرت تا کجا؟
بعد شد مرداب و از بیهوده‌پیمایی گریخت

با طناب مرگ بیرون آمد از گودال عمر
ماهی دلمرده از تنگ تماشایی گریخت♥️🥀
دیدگاه ها (۱)

همش چند میلیارد 😎

لا أريدك مثل قطرة ماءلإرواء عطشيأريدك مثل نهر الملحأنه كلما ...

بکی اَبکانی حنینی لک ...😔دلتنگی‌اَم برای تو،گریست و به گریه‌...

همیشه قدم‌های“انسان‌های‌ مهربان” گل‌ریزان استبه هر کجا می‌رو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط