بیشتر عمرم رو با افسردگی زندگی کردم

‌‏بیشتر عمرم رو با افسردگی زندگی کردم
یک مرحله‌ای از افسردگی هست که تقریبا دیگه هیچ حسی نیست
هیچ به مفهوم واقعی کلمه
هیچی حس نمی‌کنی،بدنت یک ماشین خوردو خواب می‌شه
ملت من رو نگاه می‌کنند فکر می‌کنند قوی هستم که گریه نمی‌کنم
نمی‌دونند که کلا نیستم
وجود ندارم!

پ.ن:گفت از آن نترس ک های‌و هوی دارد از آن بترس ک سر به توو دارد،و اون داشت ب من اشاره میکرد:))
دیدگاه ها (۳)

از تو قلبِ عزیز معذرت میخواهمبرای دوستی های آبکیبرای عشق های...

«همتون از چند نقطه ضعف مشترک تشکیل شدید،میمیرید به زور زندگی...

واقعا تولید مثل مسخره ترین راه حلی بود که تکامل می توانست بر...

دلم یک جای آرام میخواهد جایی که نه زنگ در به صدا درآید نه زن...

وقتی با خودش میبره حموم

yek tarafe part : 3

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط