رمان روز بارانی پارت ۲
داشتم بیلیط میگرفتم که بریم چون ما توی سئول زندگی میکنیم ولی مامانجونم توی بوسان زندگی میکنه
پرش زمانی دم در خونه مامانجون یونا
_خیلی ذوق دارمم حیحح
+باشه حالا بریم تو
_بریمم عرر
من عاشق مامانجونمم یه پیرزن که عاشق هنره و نقاشیاش حرف نداره و دسپختش که فوقالعادست اصلا مامانجونم درجه یکه
_سلاممم مامانجوننن
+سلام خشگلای من چطورین
_مرسیی اومم چه بو خوبی میاد
+آره به محض اینکه هایون گف دارین میاین یه غذای جدید یاد گرفتم و پختمش
_ اومم خوش مزه ب نظر میرسه
+شما برین استراحت کنین چون تو راه بودین حتما خسته این
_چشم
پرش زمانی دم در خونه مامانجون یونا
_خیلی ذوق دارمم حیحح
+باشه حالا بریم تو
_بریمم عرر
من عاشق مامانجونمم یه پیرزن که عاشق هنره و نقاشیاش حرف نداره و دسپختش که فوقالعادست اصلا مامانجونم درجه یکه
_سلاممم مامانجوننن
+سلام خشگلای من چطورین
_مرسیی اومم چه بو خوبی میاد
+آره به محض اینکه هایون گف دارین میاین یه غذای جدید یاد گرفتم و پختمش
_ اومم خوش مزه ب نظر میرسه
+شما برین استراحت کنین چون تو راه بودین حتما خسته این
_چشم
- ۲.۷k
- ۲۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط