تمام مزرعه کافر صدایش می زدند

تمام مزرعه کافر صدایش می زدند
گل افتابگردانِ کوچک را
که عاشق"باران"شده بود...
دیدگاه ها (۱)

خدایــــــــــا... "خاطــــــــــــرش"را خــــــــــــــواست...

دخترﻱ ﻋﺎﺷﻖ ﭘﺴﺮﻱ ﺑﻮﺩ . ﭘﺴﺮﺣﺘﻲ ﺑﻪ ﺍﻭﻧﮕﺎﻩﻫﻢﻧﻤﻴﮑﺮﺩ. ﭼﺮﺍﮐﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﭼ...

کفشهای تا به تا و وصله دار من کجاست؟خاطرات خوب و شیرین بهار ...

يك ساعت كه آفتاب بتابدخاطره آن همه شب هايبارانى از ياد مي رو...

زنان عاشق پاییز را بهانه می کنند مردان عاشق باران را آذر که ...

آنقدر دوستت دارم که پروانه ها گیج می شوندگل ها تعجب می کنندو...

مرا برگردانبه روزهایی که دمپاییِ کهنه ام را با جیک جیکِ نارن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط