اندکی نگاه میکنم

اندکی نگاه میکنم
آجرها کم نیست
من خود دیوارها را کوتاه چیدم... کوتاه چیدم تا سدی نسازم
کوتاه چیدم که خانه بزرگتری برای قلبم بسازم
خانه ای بزرگ با دیوارهای کوتاه
پس تو ای غریبه...!!!
ای دوست...!!!
ای آشنا...!!!
اگر دیوار من کوتاه است
اگر دلم را بزرگ کردم که نرنجانم و نرنجم
رحم کن
سنگ در این خانه نینداز
تا خانه ام سنگ فرش این سنگ ها و تیشه ها نشود
بگذار در خانه ی دلم جایی برای خود و دوست داشتن دیگران نیز داشته باشم
دیدگاه ها (۴)

از عادت کردن بیزارموای بر آن روزی که چیزی حتی عشق عادتمان شو...

یکبار برایم نوشتی دوستت دارم ... من هزار بار خواندمش ... هزا...

خسته نباشی سرنوشتروزها یکی پس از دیگری به پایان می رسند........

عاشـــق شـــدن قشنگتـــرین اشتباهیســـتکـــه اتفـــاق افتـــ...

{ 𝐵𝑒𝓉𝓌𝑒𝑒𝓃 𝓉𝑜𝓌 𝓈𝓅𝒶𝒸𝑒𝓈 }𝒫𝒶𝓇𝓉 ²..درحالی که پیاده و چمدون به دس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط