پارت شیش
پارت شیش
ا.ت رفت دستشویی اما جونگکوک...
با خودش در حال دعوا و جنگ بود
چرا؟
چون نمیخواست قبول کنه عاشق شده و این حس رو به هوس میدید
پس تصمیم گرفت تا وقتی که از حسش اطمینان پیدا نکرده این دختر رو ول نکنه
اتفاق خاصی نمیوفتاد در آخر اون رو میکشت مثل بقیه هر﷼زع ها
کوک توی فکر بود تا اینکه با صدای ا.ت به خودش اومد
ا.ت: آقای جئون ؟
کوک: عا ها؟ به..بله؟
ا.ت: ممنون بخاطر کمکتون وسایلم رو جمع کردم
پروژه فعلا پیش شما باشه تا نینا برگرده و با هم تحویلش بدیم (کیفش رو برداشت) ممنون با اجازه (احترام گزاشت و رفت سمت در )
تا اینکه......
ا.ت رفت دستشویی اما جونگکوک...
با خودش در حال دعوا و جنگ بود
چرا؟
چون نمیخواست قبول کنه عاشق شده و این حس رو به هوس میدید
پس تصمیم گرفت تا وقتی که از حسش اطمینان پیدا نکرده این دختر رو ول نکنه
اتفاق خاصی نمیوفتاد در آخر اون رو میکشت مثل بقیه هر﷼زع ها
کوک توی فکر بود تا اینکه با صدای ا.ت به خودش اومد
ا.ت: آقای جئون ؟
کوک: عا ها؟ به..بله؟
ا.ت: ممنون بخاطر کمکتون وسایلم رو جمع کردم
پروژه فعلا پیش شما باشه تا نینا برگرده و با هم تحویلش بدیم (کیفش رو برداشت) ممنون با اجازه (احترام گزاشت و رفت سمت در )
تا اینکه......
- ۳.۰k
- ۰۲ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط