سکوت حرف دلت نیست خاطرت باشد

سکوت، حرف دلت نیست، خاطرت باشد
چـرا ضـمـیـر تـو بـر عـکس ظاهرت باشد؟
 
بـگـو بـگـو که بـدانـم چـه بـر تـو می گذرد
مخواه چشم مـن ایـن گونه ناظرت باشد
 
خموش، هـرچه بمـانی لـبـت گمان نکنم
بـه چـیـره دستی چشمـان ماهرت باشد
 
چـگـونـه مـدّعـی مـرگ نـفـرتـی، وقـتـی
گـواه مـن نـگـه حـیّ و حـاضـرت بـاشد؟  !
 
پـرنـده ای که به بـام تو انـس دارد و بـس
روا مـــدار که مـــرغ مــهــاجــرت بـــاشــد
 
تو کعبه ای، حجرالاسود است قلب تو، آه
دگــر چــه جــای تـمـنـّای زائـرت بـاشـد؟!
 
وفـا بـه عشق قدیمت دلـیـل شد که دلـم
هـنوز هم که هـنوز است، شـاعـرت باشد
دیدگاه ها (۲)

تـــا دل نشود عاشقدیـــوانــــه نمی گردد.تــــا نگذرد از تن ...

شب چه زیبا میشود وقتی که مهتابش تویی تا مونالیـــــــزاترین ...

دخترونه

دخترونه

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط