" بخاطر هیچکس های زندگیمان "
" بخاطر هیچکس های زندگیمان "
وقتی میگم هیچکس، یعنی دقیقا هیچکس
روزای زیادی باید بگذره تا آدم قانع بشه فقط خودش هست و خودش، تا باورش بشه از بقیه، جز ی اسم و چندتا خاطره ی کوچیک چیزی براش نمیمونه ...
بیست سال ، چهل سال ، هفتاد سال زندگی، فقط برای تلمبار کردن اسم روی اسمه ، برای جایگزین کردن خاطره رو خاطره اما حاصل جمع همشون صفره ...
ی روز میشینی عمرت رو ورق میزنی ، سیر تا پیازت رو واسه خودت تعریف میکنی اینجاس که میفهمی ،
چقدر برای هیچکس نگران شدی
چقدر برای هیچکس غصه خوردی
چقدر برای هیچکس دلتنگ شدی
چقدر برای هیچکس دعا کردی
چقدر برای هیچکس بووووووودی ...
به خودت میای، به اطرافت نگاه میکنی هیچکس نیست... دقیقا هیچکس...
وقتی میگم هیچکس، یعنی دقیقا هیچکس
روزای زیادی باید بگذره تا آدم قانع بشه فقط خودش هست و خودش، تا باورش بشه از بقیه، جز ی اسم و چندتا خاطره ی کوچیک چیزی براش نمیمونه ...
بیست سال ، چهل سال ، هفتاد سال زندگی، فقط برای تلمبار کردن اسم روی اسمه ، برای جایگزین کردن خاطره رو خاطره اما حاصل جمع همشون صفره ...
ی روز میشینی عمرت رو ورق میزنی ، سیر تا پیازت رو واسه خودت تعریف میکنی اینجاس که میفهمی ،
چقدر برای هیچکس نگران شدی
چقدر برای هیچکس غصه خوردی
چقدر برای هیچکس دلتنگ شدی
چقدر برای هیچکس دعا کردی
چقدر برای هیچکس بووووووودی ...
به خودت میای، به اطرافت نگاه میکنی هیچکس نیست... دقیقا هیچکس...
۶.۲k
۱۱ اسفند ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.