نمیدانم اگر موسیقی و چای و قهوه را نداشتم اگر با نور و

نمی‌دانم اگر موسیقی و چای و قهوه را نداشتم، اگر با نور و با گیاه و با کتاب، حالم خوب نمی‌شد، اگر پاییز و بهار و باران و برف را دوست نداشتم؛ برای دلخوشی در خالی ترین حالات ممکن جهانم به کدامین اتفاق چنگ می‌زدم و کدامین طعم و تصویر را بهانه می‌کردم و کدامین دلخوشیِ کوچک را در آغوش می‌کشیدم تا به خودم بقبولانم که زندگی هنوز هم زیباست!
دیدگاه ها (۰)

چقدر یه باغ میتونه زیبا باشه مخصوصا میوه اش انگور به این خوش...

یادش بخیر قدیما که بی کلاسبودیم بیشتر دور هم بودیمو چقدرخوش ...

آذری بسیار زیباااا👌🌺‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌    ‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌...

خداحافظی با دنیایی که به آن تعلق نداشتماین داستان درمورد همی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط