بانوی قصه ها

بانوی قصه ها

باقافیه چشمانت غزل میسازی

وبا گیسوانت کمند عشق

کوک میکنی

همین که خراب چشمانت شده ام

کافیست . لطفا چشمهایت را زمین

بگذارمن خود زمین خورده ام.
دیدگاه ها (۶)

گفتند اشک بریز خالی میشویخالی که نشدم هیچ...پر شدم از بی کسی...

من تو را داشتہ باشم بہ خودم مے نازم قافیہ، شعر،غزل ، من همہ ...

لشکرچشمت همه دار وندارم راگرفت....گرچه قبلا گفته بودی فکر غا...

بازهم شق القمر کردی در این صبح طلوعبازهم عاشق خبر کردی در ای...

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۲۴

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط