نویسندۀ جوان
#نویسندۀ_جوان
گامهای بی صدا...
زندگیم را تماشا کردم ...
سرشار از اتفاقات تلخ و شیرین بود ...
گاهی بلند و ...گاهی کوتاه ...
لحظه های یاس کم نبودند ...
گویی میان آتش زیسته ام ...
لحظه های پر از اشک بسیار بودند ...
اما ...مهربانی هم کم نبود ...
محبتهای از آسمان رسیده ...
امدادهای بی منت و بی توقع ...
دستهایی که مرا از زمین بلند کردند ...
اشکهایم را بوسیدند ... و پاک کردند
... قدمهای بی صدای تو
... ناشکری نمی کنم
.... گامهایت را دیده ام....
#یه_جرعه_کتاب
الهام قراگوزلو
از کتاب "پشت این شب سرد زمستانی"
سال 1392-کانادا
@yejoreketab
__________________
https://telegram.me/ShahabSe7en
@shahabse7en
گامهای بی صدا...
زندگیم را تماشا کردم ...
سرشار از اتفاقات تلخ و شیرین بود ...
گاهی بلند و ...گاهی کوتاه ...
لحظه های یاس کم نبودند ...
گویی میان آتش زیسته ام ...
لحظه های پر از اشک بسیار بودند ...
اما ...مهربانی هم کم نبود ...
محبتهای از آسمان رسیده ...
امدادهای بی منت و بی توقع ...
دستهایی که مرا از زمین بلند کردند ...
اشکهایم را بوسیدند ... و پاک کردند
... قدمهای بی صدای تو
... ناشکری نمی کنم
.... گامهایت را دیده ام....
#یه_جرعه_کتاب
الهام قراگوزلو
از کتاب "پشت این شب سرد زمستانی"
سال 1392-کانادا
@yejoreketab
__________________
https://telegram.me/ShahabSe7en
@shahabse7en
۱.۱k
۰۲ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.