ماجراهای ایشون و اوشون
ماجراهای ایشون و اوشون
این قسمت
تولدت مبارک نفله
کو:یوما، یوما،کجایی نی سان؟
یوما:.........
کو:یومااااا ککککووووونننن! کجایی؟
یوما:..............
کو:رفیقم کجایی؟ دقیقا کجایی؟کجایی تو بی من؟ ! تو بی من کجایی؟
یوما:•___•
کو:عزیزم کجایی؟ دقیقا کجایی؟کجایی تو بی من؟ ! تو بی من کجایی؟
یوما:●◇•
کو:بیا بیا! بیا بیا پیشم اگه نباشی تو دنیام تنها میشم!
یوما با خودش:خداییش آیدل بودنم بد دردیه ها!
کو(کاملا رفته تو فاز آهنگو داره میرقصه):بازم شراره دلا رو دیونه کرده.....
یوما:یا حضرت آیدل! زد به سیم آخر
کو:خوشگلا باید برقصن حالا خوشگلا باید برقصن
یوما:روکیییی! قاطی کرد. بیا بزن پس کلش!
روکی یکی محکم میزنه پس کله کو:ساکت شو آیدل روان پریش!
کو با گریه و یه چهره فوقالعاده مظلوم و لحن بچگونه:لونی دیت میات کو لو بدنی؟
روکی:جمع کن برو تو اتاقت
کو:باشه
یوما:ایول نقشه گرفت
کو در حال بالا کشیدن آب دماغ:من دوناه داستم ته! چلا لونی منو دعبا ترد؟
یوما با یه پرش ناگهانی روی کو و دادن سیب بهش:تولدت مبارک نفله!
کو:اوا،تولدم بود؟
یوما : آره کو آره! آیشیترو ونی
کو با خوشحالی محکم میپره بغل یوما:آیشیترو یونی
من:آیدل خوشگل من روز به دنیا اومدنت مبارک!
کو میپره سمت من جاخالی میدم با کله میره تو بوته های گوجه:اونه تان آیسیتلو
من میرم بلندش کنم میافتم رو بوته ها :آخخخخخ!
کو:ااا چی شد؟ زخمی شدی؟
من:نه نی سان
یوما :وای گوجه هام
روکی رو به من :مثل اینکه باید قوانینو مرور کنیم
یوما :وایی گوجه هام
من:وللش رونی
یوما:گوجه هام
من:زهر مار مثل اینکه الان تولد این بدبخته ها
کو:آره
من:یوما بیا بریم. بعدا تو کاشت گوجه بهت کمک میکنم
روکی:آره بیا
یوما و گوجه ها با یه پرش رو کو:تولدت مبارک آیدل نفله روانی و خل من
کو:عاشقتم یونی
#dl
این قسمت
تولدت مبارک نفله
کو:یوما، یوما،کجایی نی سان؟
یوما:.........
کو:یومااااا ککککووووونننن! کجایی؟
یوما:..............
کو:رفیقم کجایی؟ دقیقا کجایی؟کجایی تو بی من؟ ! تو بی من کجایی؟
یوما:•___•
کو:عزیزم کجایی؟ دقیقا کجایی؟کجایی تو بی من؟ ! تو بی من کجایی؟
یوما:●◇•
کو:بیا بیا! بیا بیا پیشم اگه نباشی تو دنیام تنها میشم!
یوما با خودش:خداییش آیدل بودنم بد دردیه ها!
کو(کاملا رفته تو فاز آهنگو داره میرقصه):بازم شراره دلا رو دیونه کرده.....
یوما:یا حضرت آیدل! زد به سیم آخر
کو:خوشگلا باید برقصن حالا خوشگلا باید برقصن
یوما:روکیییی! قاطی کرد. بیا بزن پس کلش!
روکی یکی محکم میزنه پس کله کو:ساکت شو آیدل روان پریش!
کو با گریه و یه چهره فوقالعاده مظلوم و لحن بچگونه:لونی دیت میات کو لو بدنی؟
روکی:جمع کن برو تو اتاقت
کو:باشه
یوما:ایول نقشه گرفت
کو در حال بالا کشیدن آب دماغ:من دوناه داستم ته! چلا لونی منو دعبا ترد؟
یوما با یه پرش ناگهانی روی کو و دادن سیب بهش:تولدت مبارک نفله!
کو:اوا،تولدم بود؟
یوما : آره کو آره! آیشیترو ونی
کو با خوشحالی محکم میپره بغل یوما:آیشیترو یونی
من:آیدل خوشگل من روز به دنیا اومدنت مبارک!
کو میپره سمت من جاخالی میدم با کله میره تو بوته های گوجه:اونه تان آیسیتلو
من میرم بلندش کنم میافتم رو بوته ها :آخخخخخ!
کو:ااا چی شد؟ زخمی شدی؟
من:نه نی سان
یوما :وای گوجه هام
روکی رو به من :مثل اینکه باید قوانینو مرور کنیم
یوما :وایی گوجه هام
من:وللش رونی
یوما:گوجه هام
من:زهر مار مثل اینکه الان تولد این بدبخته ها
کو:آره
من:یوما بیا بریم. بعدا تو کاشت گوجه بهت کمک میکنم
روکی:آره بیا
یوما و گوجه ها با یه پرش رو کو:تولدت مبارک آیدل نفله روانی و خل من
کو:عاشقتم یونی
#dl
۴.۵k
۱۷ مرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.