اونقدر به دشمن نزدیک شده بودیم که صدای حرف زدنشون رو می ش
اونقدر به دشمن نزدیک شده بودیم که صدای حرف زدنشون رو می شنیدیم
شروع کردند به تیر اندازی ...
ترکش اصابت کرد به شکمش!
چفیه رو از دور گردنش باز کرد بست دور شکمش ،
صداش هم در نیومد
خونریزی شدیدی داشت اما حرفی نمی زد ... نذاشت نیروها متوجه بشند ،
تا آخر عملیات با همون حال ، گردان رو هدایت می کرد.
سردار #شهید_محمود_اسدی
شروع کردند به تیر اندازی ...
ترکش اصابت کرد به شکمش!
چفیه رو از دور گردنش باز کرد بست دور شکمش ،
صداش هم در نیومد
خونریزی شدیدی داشت اما حرفی نمی زد ... نذاشت نیروها متوجه بشند ،
تا آخر عملیات با همون حال ، گردان رو هدایت می کرد.
سردار #شهید_محمود_اسدی
۸۲۶
۲۶ تیر ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.