من در پی خویشم به تو بر میخورم اما

من در پی خویشم به تو بر میخورم اما

آن سان شده ام گم که به من دسترسی نیست

آن کهنه درختم که تنم زخمی برف است

حیثیت این باغ منم خار و خسی نیست

Barkhiz#sina sarlak
دیدگاه ها (۲)

چراغای رنگی، ادمای سنگی..سرفه و دلتنگی..تو کافه ی خالی، یه ا...

ای گل بهارم دشت لاله زارمقلب داغ دارم سنگ بی مزارمدرد موندگا...

...

دوست دارم میزارم هرچی دارم پای تو               ولی بیشتر از...

مرا تو ای صنما در کنار باید و نیستچرا تو را نگه مهربار باید ...

بررسی شعر (مسلخ) از «علی اکبر یاقی تبار» از قطعه «مسلخ» از (...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط