گاهی

گاهی...
کسی هست که فقط امروز را باید باشد...
فقط همین الان، همین الانِ الان را باید باشد!...

نفس! نفس! نفس!...

باید سرت زیر آب، یا گلویت در مشتِ کسی باشد، تا بفهمی "نفس" یعنی همین الان، همین یک لحظه، به قدرِ همین یک دم!

تا ببینی فقط همین یک دم، چقدر عزیز است!

تا ببینی نمی شود فلسفه بافت که خب من که بالاخره قرار است بمیرم، من که می دانم می میرم، من که می دانم همه می میرند، من که از اول عمرم می دانستم قرار است آخرسر بمیرم، من که خیلی هم عاقل و بالغ و دانا هستم، این یک دم را می خواهم چه کار؟؟!!...

تو را مثل نفس دوست داشتن یعنی همین!
اینکه همین حالای حالا، همین الانِ الان اگر بلند نشوم بیایم در آغوش تو نفس تنگی می گیرم یعنی همین!

لعنت به هرکسی که حرف هایی با این همه معنا را تبدیل به قربان صدقه های نقل و نباتی کرد، نفسم، عشقم، عجقم، جون جونی، کوفت، درد، و هزار زهرمار دیگر...

تو را مثل نفسم خواستن قربان صدقه ات رفتن نیست!

نمی فهمی...
باید سرت زیر آب باشد...
باید کسی نفست باشد...
باید نفست برود، ببُرد، تنگ شود...
همینطوری نمی فهمی❗
دیدگاه ها (۲)

به ﻏﺴﺎﻟﺨﺎﻧﻪ ﻧﺒﺮﯾﺪ ﻣﺮﺍ!... ﻣﻦ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻩ ﺷﻮﺭﻫﺎ ﻣﯿﺘﺮﺳﻢ، ﺁﻧﻬﺎ ﻋﺎﺷﻖ...

اینو بہ افتخار دخیا گـــذاشتمـــــ...وَقتے⇜ ناراحَتہ ⇝وَقتے⇜...

⏪نمیگم: دیگه عاشق نمیشم ⇇ شاید بشم ⇇ اما....⏪ این بار که عاش...

.

من راوی گذشته های دورم....جهان رنگ عوض کرده و پنجره ها باز ش...

یه زمانی خداوکیلی صهیونیست ها به سلبریتی های کله گنده و فیلم...

یارو پزشکش ایرانی بوده تو انگلیس !بعد ملت ریختن زیر این پست ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط