در آغوشم بگیر...بغض کرده ام..؛
در آغوشم بگیر...بغض کرده ام..؛
بودنت است که می خواهم و نفس هایت،
و کمی عطر تلخ گردنت...!
سایه ی سنگین نبودنت،ترس نخواستنت،
بغضی شده است بس سنگین
بیا بیا...در آغوشم بگیر...
کسی جز تو...چون تو...زخم هایم را مرهم نیست؛
بودنت است که میخواهم و نفس هایت...
بودنت است که می خواهم و نفس هایت،
و کمی عطر تلخ گردنت...!
سایه ی سنگین نبودنت،ترس نخواستنت،
بغضی شده است بس سنگین
بیا بیا...در آغوشم بگیر...
کسی جز تو...چون تو...زخم هایم را مرهم نیست؛
بودنت است که میخواهم و نفس هایت...
۱.۷k
۱۷ آبان ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.