حرف ڪہ نمیزنم از خودش نمے پرسد این بندہ خدا ڪہ لال نبود چرا یڪ دفعہ این طور شد؟ راحت تر است فڪر ڪند زن هـا بعضے وقت هـا ڪم حرف مے شوند بہ خودش زحمت نمے دهـد ببیند توے دل من چہ خبر است ... فریبا وفی رویای تبت
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.