پارت: ۶ 《سرکش》
بعد از یک ساعت دختر با احساس سنگینی بیدار شد و با دیدن جونگکوک جیغ بلندی کشید
jk چته؟_خوابآلود
y/n ب..ببخشید ت..ترسیدم
jk عاها بگیر بخواب_ خوابآلود
y/n میشه و..ولم کنی
jk نه نمیشه کجا میخوای بری
y/n آ..آخه یک مشکلی پیش اومده باید بلند شدم
jk چه مشکلی؟هوم؟
y/n ... م.من حقیقتش
jkکشش نده خوابم میاد زود بگو
y/n پ..پر.یود شدم_خجالت
jk هوف بلند شو _دستش رو از روی دختر برداشت
دخترک رفت داخل دستشویی و کار های لازم رو کرد. برگشت دید پسر خوابه دختر هم یجورایی عاشق شده بود ولی میترسید که عشقش یک طرفه باشه. کنار پسر دراز کشید و خوابید.
《صبح ساعت 8:30》
نور آفتاب به صورت دخترک تابید و باعث شد بیدار بشه.دخترک روی تخت نشست و به اطراف نگاه کرد دید پسر روی کاناپه گوشه تخت نشسته و روزنامه میخونه.
سلام کوچیکی کرد و به سمت دستشویی رفت تا دست و صورتش رو بشوره
امروز به یک مهمونی دعوتم و تو هم با من میای
y/n من با تو جایی نمیام
jk سیلی دیشب رو یادت رفته بیبی گرل؟
y/n_ساکت شد
jk خدمتکارا برات لباس میارن بپوش به توضیحاتی هم که میدن گوش کن و اگر سرپیچی کنی ازشون بدترین تنبیه عمرت رو نشونت میدم _رفت
شرط پارت بعدی=
۵۰ لایک
۳۰ کامنت
دیدگاه ها (۳۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.