یکی و دوست داشتم

یکی و دوست داشتم ،
اونقدر بهش فکر کردم که تصوری که ازش داشتم از خودِ واقعیش سبقت گرفت ؛
بعدها دیگه خودش و دوست نداشتم ،
تصورِ ذهنیِ خودم رو دوست داشتم !
#مرلین_مونرو
دیدگاه ها (۱)

باید ادای کوه در بیاورمو اندرونم غوغاست.~

آدما یه جاهایی دلشون میخواد ضعیف تر و بی پناه تر از یه بچه ی...

ولی خب سخت گذشت بهمون.اونقدر سخت گذشت ک طعمِ خوشی یادمون رفت...

از دست رفتیم و هیچکس ندید.

#پارت۳ رمان اگه طُ نباشی یکی دیگه منم لباسا رو پوشیدم و یه آ...

خودم میدونم ۳ صبه فردا مدرسه دارم ولی این ترنده رو خیلی دوست...

‏‏رضا کیانیان دیالوگ قشنگی داره که میگه:حرف حق میزنی عزیزم و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط