🌱🍒گم کرده ایم قصه ی صبر و قرار خویش
🌱🍒گم کرده ایم قصه ی صبر و قرار خویش
ماییم و ناله های دل بیقرار خویش
از دست ناکسان دل خود را سپرده ایم
دیگر به عقل، نه به چشمان یار خویش
ای آشنا که دلم را فشرده ای در مشت
چون بسته ای دگر از دوست بار خویش؟
آری تو رفتی و ما به معما نشسته ایم
آیا در انتظار این دل امیدوار خویش؟
دی شرح عشق می نویسی و اما مکدری
فریاد بر صبوری و بر انتظار خویش
کو حاذقی که بخواند درد دل تو را
باید نوشت غربت خود بر مزار خویش🍒🌱
...
ماییم و ناله های دل بیقرار خویش
از دست ناکسان دل خود را سپرده ایم
دیگر به عقل، نه به چشمان یار خویش
ای آشنا که دلم را فشرده ای در مشت
چون بسته ای دگر از دوست بار خویش؟
آری تو رفتی و ما به معما نشسته ایم
آیا در انتظار این دل امیدوار خویش؟
دی شرح عشق می نویسی و اما مکدری
فریاد بر صبوری و بر انتظار خویش
کو حاذقی که بخواند درد دل تو را
باید نوشت غربت خود بر مزار خویش🍒🌱
...
۱۹.۴k
۲۱ تیر ۱۴۰۱