جانا دلم ز درد فراق تو کم نسوخت

جانا، دلم ز درد فراق تو کم نسوخت
آخر چه شد، که هیچ دلت بر دلم نسوخت
دیدگاه ها (۱)

گر هزاران دام باشد در قدم چون تو با مایی نباشد هیچ غم

چون تورا دیدم محالم حال شد

حاشا که مرا جز تو در دیده کسی باشدیا جز غم عشق تو در دل هوسی...

دوقدم مانده که پاییز به یغما بروداین همه‌رنگ ِقشنگ ازکف ِدنی...

اگر هم خدا نکرده ، ز فراق تو نمردم تو نبخشیم ، سزای منه بی ب...

توبه کردم که دگر شعر نگویم ز فراق ؛این دل توبه‌شکن.. بی تو س...

 من همہ درد خودم را بہ تو ڪَفتم جانا،اینڪہ درمان...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط