او تکیهگاهی استوار میجست

او، تکیه‌گاهی استوار می‌جُست؛
و هر حصار این شهر،
خشتی بود پوسیده...

#احمد_شاملو
🍁
دیدگاه ها (۹)

تولدت مبارک عزیزم 💖 @hobootبا آرزوی بهترینا واس قلب پاک و مه...

چه دردیست؟!خب قَدرش را همین حالا بدانید چند ماهِ دیگر...چند ...

ریشِه کَردی تُ وجودَم¡❤ ️‌-^

زیر باران،دو نفر،کوچه،به هم خیره شدن،مرگِ این خاطره‌ها پای ک...

گاهی دلم برای خودم تنگ می شودوقتی حصار غربت من تنگ می شودهر ...

رها🍂 گاهی دلم برای خودم تنگ می شودوقتی حصار غربت من تنگ می ش...

در بازی زندگی یاد می گیری:اعتماد به حرف های قشنگ بدون پشتوان...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط