خسته از این روزهای تلخ و مسموم و غریب

خسته از این روزهای تلخ و مسموم و غریب






یک نفر احوال می پرسد مرا، آن هم غم است ...
دیدگاه ها (۲۴)

#حاضرم پیر شَوم، جان بِدَهَم تنهاییولی جُز دلبر خُود، یار نَ...

‌پرستوها اڪَر عاشق بودند ڪوچ نمیڪردند ....عشق پروازت میدهد ن...

رفتی که نباشم غزلی سیر کنارتاین بود همان عاقبتِ قول و قرارت؟...

آه اگر دوران شیرین وفا خواهد گذشتروزهای همنشینی‌های ما خواهد...

الان رفیق همه خسته هستن از این روزهای تکراری

سلام آخرین امید ، مهدی جانصبر می کنیم بر روزهای تلخ وطولانی ...

‌ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‌ ‌‌ ‌  ‌ꩌּᨘᜒฺׅ۪💌 ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط