جی هوپ: الان باهم قرار الکی میزارین؟
جی هوپ: الان باهم قرار الکی میزارین؟
ا.ت:ما قرار نذاشتیم فقط مامان باباهامون فکر میکنن گذاشتیم
شوگا:تازه همین دیروز از بار نامزدیمون فرار کردیم
مین وو می یونگ:چییی؟
شوگا:نامزدی نشنیدین
ا.ت:زبون به دهن بگیر چرا گاز میدی بزار ماهم بهت برسیم
ا.ت:چیزی نیست داره میگه فرار کردیم
جی هوپ : یعنی امروز اگه اینجا نبودین یعنی داشتین...
شوگا:داشتیم خریدای نامزدیو میکردیم
جی هوپ: ولی اخرش چیکار میکنین بلاخره که باید ازدواج کنین
ا.ت:دیگه یه حاکی برسرم میریزم
مین وو:اصن باورم نمیشه شوگا داره قرار میزاره
ا.ت: تو یکی خفه شو من هرچی میخوام از این شالاتان دور باشم تو بیشتر نزدیکم میکنی امسب میری اتاق خودت
مین وو:من جام راحته
ا.ت: اصلانم نیست به عنوان سرگروه میگم
مین وو:بچه ها امروز یکم گرم نیست؟
مین وو:نظرتون راجب استخر چیه؟
جی هوپ: من خیلی دلم میخواد
ا.ت:من این وسط دارم چی میگم شما چی میگین؟
ا.ت:همین امشب اتاقامونو عوض میکنیم
مین وو:بریم؟
جی هوپ: بریم
ا.ت:کجا میرین دارم باهات صحبت میکنم
بلند شدنو رفتن
ا.ت:چرا این طوریه جوابمو نداد
می یونگ:بیخیال میری استخر
ا.ت:من شنا بلد نیشتم ولی میام
می یونگ:تو چی شوگا؟
شوگا:به نظرم یکم حال بده
بلند شدیم رفتم تو اتاق مایو مو یرداشتمو تو حموم پوشیدم یه رویی هم روش پوشیدم
رفتم بیرون
ات:میخوای لباستو عوض کن من میرم*لبخند
کرم ضد افتابمو برداشتم بهتر بود یکم افتاب بگیرم
رفتم پیش یچه ها
تو استخر بود رو تخت دراز کشیدم زد افتابمو زدم عینکمم زدم به چشمام
چشامو بستم
می یونگ:ا.ت بیا تو استخر
عینکمو برداشتم
ا.ت:من میخوام یکم افتاب بگیرم*لبخند
می یونگ:باشه
_________
از افتاب گرفتن خسته شدم بلند شدمو لبه استخر پاهامو دادم تو اب
جی هوپ:چرا نمیای داخل؟
ا.ت:شنا بلد نیستم
شوگا اومد جلو دستمو گرفتو انداختتم تو لب
داشتم خفه میشدم که دستاش دور کمر گرفت که بالا اومد
ا.ت:کارت مسخرست
شوگا:میخوام بهت یاد بدم شنا کنی
ا.ت:ولم نکن میوفتم
شوگا:پات به عمق نمیرسه
ا.ت:نه
نفس نفس میزدم
شوگا:ببین پاهاتو به حرکت بده خب اینجوری حرکت میکنی
پاهامو به حرکت دادم
ا.ت:ای.اینطوری؟
شوگا:اره افرین
بلاخره تونستم خودمو تو اب نگه دارم
رفتم پیش می یونگ
ا.ت:خیلی حال میده
می یونگ:اومدی بلاخره
ا.ت:اوهوم
ا.ت:چیکار میکنین؟
می یونگ:ابمیوه میخوای
خودمو رسچندم لبه استخر
ا.ت:اوهوم
بهم یه لیوان اب پرتقال داد
ا.ت:ممنون
داشتک اب پرتقالمو میخوردم که شوگا اومد لبا استخر کنارم
شوگا:چطور بود؟
ا.ت:خوب بچد فکر نمیکردم انقدر اسون باشه
شوگا:بچه ها نظرتون راجب والیبال چیه؟
می یونگ:من هستم
ا.ت:اگه می یونگ هست منم هستم
مین وو:من هستم
جی هوپ: بریم؟
_________
ا.ت:ما قرار نذاشتیم فقط مامان باباهامون فکر میکنن گذاشتیم
شوگا:تازه همین دیروز از بار نامزدیمون فرار کردیم
مین وو می یونگ:چییی؟
شوگا:نامزدی نشنیدین
ا.ت:زبون به دهن بگیر چرا گاز میدی بزار ماهم بهت برسیم
ا.ت:چیزی نیست داره میگه فرار کردیم
جی هوپ : یعنی امروز اگه اینجا نبودین یعنی داشتین...
شوگا:داشتیم خریدای نامزدیو میکردیم
جی هوپ: ولی اخرش چیکار میکنین بلاخره که باید ازدواج کنین
ا.ت:دیگه یه حاکی برسرم میریزم
مین وو:اصن باورم نمیشه شوگا داره قرار میزاره
ا.ت: تو یکی خفه شو من هرچی میخوام از این شالاتان دور باشم تو بیشتر نزدیکم میکنی امسب میری اتاق خودت
مین وو:من جام راحته
ا.ت: اصلانم نیست به عنوان سرگروه میگم
مین وو:بچه ها امروز یکم گرم نیست؟
مین وو:نظرتون راجب استخر چیه؟
جی هوپ: من خیلی دلم میخواد
ا.ت:من این وسط دارم چی میگم شما چی میگین؟
ا.ت:همین امشب اتاقامونو عوض میکنیم
مین وو:بریم؟
جی هوپ: بریم
ا.ت:کجا میرین دارم باهات صحبت میکنم
بلند شدنو رفتن
ا.ت:چرا این طوریه جوابمو نداد
می یونگ:بیخیال میری استخر
ا.ت:من شنا بلد نیشتم ولی میام
می یونگ:تو چی شوگا؟
شوگا:به نظرم یکم حال بده
بلند شدیم رفتم تو اتاق مایو مو یرداشتمو تو حموم پوشیدم یه رویی هم روش پوشیدم
رفتم بیرون
ات:میخوای لباستو عوض کن من میرم*لبخند
کرم ضد افتابمو برداشتم بهتر بود یکم افتاب بگیرم
رفتم پیش یچه ها
تو استخر بود رو تخت دراز کشیدم زد افتابمو زدم عینکمم زدم به چشمام
چشامو بستم
می یونگ:ا.ت بیا تو استخر
عینکمو برداشتم
ا.ت:من میخوام یکم افتاب بگیرم*لبخند
می یونگ:باشه
_________
از افتاب گرفتن خسته شدم بلند شدمو لبه استخر پاهامو دادم تو اب
جی هوپ:چرا نمیای داخل؟
ا.ت:شنا بلد نیستم
شوگا اومد جلو دستمو گرفتو انداختتم تو لب
داشتم خفه میشدم که دستاش دور کمر گرفت که بالا اومد
ا.ت:کارت مسخرست
شوگا:میخوام بهت یاد بدم شنا کنی
ا.ت:ولم نکن میوفتم
شوگا:پات به عمق نمیرسه
ا.ت:نه
نفس نفس میزدم
شوگا:ببین پاهاتو به حرکت بده خب اینجوری حرکت میکنی
پاهامو به حرکت دادم
ا.ت:ای.اینطوری؟
شوگا:اره افرین
بلاخره تونستم خودمو تو اب نگه دارم
رفتم پیش می یونگ
ا.ت:خیلی حال میده
می یونگ:اومدی بلاخره
ا.ت:اوهوم
ا.ت:چیکار میکنین؟
می یونگ:ابمیوه میخوای
خودمو رسچندم لبه استخر
ا.ت:اوهوم
بهم یه لیوان اب پرتقال داد
ا.ت:ممنون
داشتک اب پرتقالمو میخوردم که شوگا اومد لبا استخر کنارم
شوگا:چطور بود؟
ا.ت:خوب بچد فکر نمیکردم انقدر اسون باشه
شوگا:بچه ها نظرتون راجب والیبال چیه؟
می یونگ:من هستم
ا.ت:اگه می یونگ هست منم هستم
مین وو:من هستم
جی هوپ: بریم؟
_________
۵.۸k
۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.