برپاست به بزم پدرت شور و نوایی
برپاست به بزم پدرت شور و نوایی
من چشم به راه تو نشستم، تو کجایی؟
تو صاحب این روضه و مهمان تو هستم
آقا به پذیرایی مهمان نمی آیی؟
جانم به فدای غم تو، آجرک الله
بنداز به دوشم تو خودت شال عزایی
زهر ستم از پای درآورده پدر را
حالا پسر و روضه و تشییع جدایی
در ظاهر اگر کوچکی و کودک و کم سن
در واقع بزرگی و ابوالفضل نمایی
عالم همه قربان گل فاطمه مهدی
مشب تو خودت سینه زن و نوحه سرایی
من گریه کن روضه ی بابای غریبت
تو فکر من و کوله سنگین خطایی
نور دل زهرا به عزا خانه بابا
سر میزنی و میکنی ام کرب و بلایی
من چشم به راه تو نشستم، تو کجایی؟
تو صاحب این روضه و مهمان تو هستم
آقا به پذیرایی مهمان نمی آیی؟
جانم به فدای غم تو، آجرک الله
بنداز به دوشم تو خودت شال عزایی
زهر ستم از پای درآورده پدر را
حالا پسر و روضه و تشییع جدایی
در ظاهر اگر کوچکی و کودک و کم سن
در واقع بزرگی و ابوالفضل نمایی
عالم همه قربان گل فاطمه مهدی
مشب تو خودت سینه زن و نوحه سرایی
من گریه کن روضه ی بابای غریبت
تو فکر من و کوله سنگین خطایی
نور دل زهرا به عزا خانه بابا
سر میزنی و میکنی ام کرب و بلایی
۷۴۹
۰۸ تیر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.