عقلم نرسید
عقلم نرسید
تو چرا این همه زیبا بودی
چرا موهایت گندم زار،
چشم هایت دریا
لب هایت آتش
آغوشت نسیم و
هوایت نفس بود؟
عقلم نمی رسید چرا
نگاهم می کردی و نمی کردی میمردم!
دستم را می گرفتی و نمی گرفتی نفسم بند می آمد
کنارم قدم می زدی و نمی زدی پرپر می زدم!
عقلم به این حرف های فلسفی نرسید هیچ وقت!
من فقط
فقط
عقلم انقدر رسید که باید عاشقت شوم!
به همین سادگی
به همین سختی!
حالا هم
عقلت میرسد نگاهم کنی و لبخند بزنی اما...
عقلت نمیرسد بگویی دوستم داری؟
برای تو نه
برای زبانت میگویم؛
گاهی به سمت دوستم داری بچرخد برایش بد نیست!
نم نم عادتش بده...
قرار است یک عمر
یک دیوانه را دوست بداری!
تو چرا این همه زیبا بودی
چرا موهایت گندم زار،
چشم هایت دریا
لب هایت آتش
آغوشت نسیم و
هوایت نفس بود؟
عقلم نمی رسید چرا
نگاهم می کردی و نمی کردی میمردم!
دستم را می گرفتی و نمی گرفتی نفسم بند می آمد
کنارم قدم می زدی و نمی زدی پرپر می زدم!
عقلم به این حرف های فلسفی نرسید هیچ وقت!
من فقط
فقط
عقلم انقدر رسید که باید عاشقت شوم!
به همین سادگی
به همین سختی!
حالا هم
عقلت میرسد نگاهم کنی و لبخند بزنی اما...
عقلت نمیرسد بگویی دوستم داری؟
برای تو نه
برای زبانت میگویم؛
گاهی به سمت دوستم داری بچرخد برایش بد نیست!
نم نم عادتش بده...
قرار است یک عمر
یک دیوانه را دوست بداری!
۱۶۲
۱۸ دی ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۳۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.