دل روشنی دارم ای عشق
دل روشنی دارم ای عشق
صدایم کن از هر کجا میتوانی
صدا کن مرا از صدفهای باران
صدا کن مرا از گلوگاه سبز شکفتن
صدایم کن از خلوت خاطرات پرستو
بگو پشت پرواز مرغان عاشق
چه رازی است
بگو با کدامین نفس
میتوان تا کبوتر سفر کرد
بگو با کدامین افق
میتوان تا شقایق خطر کرد
مرا میشناسی تو ای عشق
من از آشنایان احساس آبم
و همسایهام مهربانی است
و طوفان یک گل
مرا زیرورو کرد
پرم از عبور پرستو
صدای صنوبر،
سلام سپیدار
پرم از شکیب و شکوه درختان
و در من تپش های قلب علف ریشه دارد
دل من،گره گیر چشم نجیب گیاه است
صدای نفس های سبزینه را میشناسم
و نجوای شبنم
مرا میبرد تا افقهای باز بشارت
مرا میشناسی تو ای عشق
که در من گره خورده احساس رویش
گره خوردهام من به پرهای پرواز
گره خوردهام من به معنای فردا
گره خوردهام من به آن راز روشن
__ محمدرضا عبدالملکیان __
صدایم کن از هر کجا میتوانی
صدا کن مرا از صدفهای باران
صدا کن مرا از گلوگاه سبز شکفتن
صدایم کن از خلوت خاطرات پرستو
بگو پشت پرواز مرغان عاشق
چه رازی است
بگو با کدامین نفس
میتوان تا کبوتر سفر کرد
بگو با کدامین افق
میتوان تا شقایق خطر کرد
مرا میشناسی تو ای عشق
من از آشنایان احساس آبم
و همسایهام مهربانی است
و طوفان یک گل
مرا زیرورو کرد
پرم از عبور پرستو
صدای صنوبر،
سلام سپیدار
پرم از شکیب و شکوه درختان
و در من تپش های قلب علف ریشه دارد
دل من،گره گیر چشم نجیب گیاه است
صدای نفس های سبزینه را میشناسم
و نجوای شبنم
مرا میبرد تا افقهای باز بشارت
مرا میشناسی تو ای عشق
که در من گره خورده احساس رویش
گره خوردهام من به پرهای پرواز
گره خوردهام من به معنای فردا
گره خوردهام من به آن راز روشن
__ محمدرضا عبدالملکیان __
۱۱.۰k
۱۷ فروردین ۱۴۰۲