خواندنی
#خواندنی
از چند سال پیش می شناختمت؛ ولی فقط بعنوان یکی از اعضای تیم ملی.فقط از اسم سردار آزمون برام آشنا بودی؛ اما...
حدود سه سالِ که یه جور دیگه می شناسمت؛ یه جور دیگه برام آشنایی...
سه سالِ که دیگه برام سردار آزمونِ گذشته نیستی، یه آدم جدیدی؛ آدمی که یهو شد کلِ زندگیم، بدون اینکه خودم بفهمم. آدمی که یه مسدومیت کوچولوش تو جام جهانی، باعث بزرگترین زخم زانوی من شد؛ زخمی که هنوزم که هنوزه با دیدن جاش، با یه لبخند تلخ اما شیرین از خاطرات اونموقع یاد میکنم. آدمی که باعث شد همه منو توی مدرسه به اسم سردار بشناسن. آدمی که فکر و رویای رسیدن بهش، برام خیلی لذت بخش بود. آدمی که از جام ملت ها فهمیدم متعلق به یه دخر دیگه است؛ دختری که همه چیز تمومه و میتونه خوشبختش کنه...
اکثر اولین هامو با تو داشتم؛ اولین نفری بودی که بخاطرش گریه کردم؛ اولین نفری بودی که سَرِ خوب و بد بودنش دعوا کردم؛ اولین نفری بودی که آرزوی اینو داشتم که از نزدیک ببینمش؛ اولین نفری بودی که به اسمش قسم می خوردم؛ اولین نفری بودی که واقعا دوستش داشتم...
ادعای دوست داشتن خیلیا رو می کردم، اما دوست داشتن تو یه حالوهوای دیگه ای داشت.
این سه سال پُرِ خاطرست؛ خاطره هایی تلخ، شیرین، خوب، بد، جذاب، مسخره و... . خاطره هایی فراموش نشدنی و دوست داشتنی...
دوست داشتم که الان می گفتم به داشتنت می بالم؛ اما میگم که مطمئنم به داشتنت می باله...
تو با اونی و اون باتو... اینکه پیشش می خندی و شادی، برای من به اندازه ی دنیا ارزش داره...
همیشه شاد باش...
تولدت مبارک💕
1398/10/11 #آرامش #سردار_آزمون
از چند سال پیش می شناختمت؛ ولی فقط بعنوان یکی از اعضای تیم ملی.فقط از اسم سردار آزمون برام آشنا بودی؛ اما...
حدود سه سالِ که یه جور دیگه می شناسمت؛ یه جور دیگه برام آشنایی...
سه سالِ که دیگه برام سردار آزمونِ گذشته نیستی، یه آدم جدیدی؛ آدمی که یهو شد کلِ زندگیم، بدون اینکه خودم بفهمم. آدمی که یه مسدومیت کوچولوش تو جام جهانی، باعث بزرگترین زخم زانوی من شد؛ زخمی که هنوزم که هنوزه با دیدن جاش، با یه لبخند تلخ اما شیرین از خاطرات اونموقع یاد میکنم. آدمی که باعث شد همه منو توی مدرسه به اسم سردار بشناسن. آدمی که فکر و رویای رسیدن بهش، برام خیلی لذت بخش بود. آدمی که از جام ملت ها فهمیدم متعلق به یه دخر دیگه است؛ دختری که همه چیز تمومه و میتونه خوشبختش کنه...
اکثر اولین هامو با تو داشتم؛ اولین نفری بودی که بخاطرش گریه کردم؛ اولین نفری بودی که سَرِ خوب و بد بودنش دعوا کردم؛ اولین نفری بودی که آرزوی اینو داشتم که از نزدیک ببینمش؛ اولین نفری بودی که به اسمش قسم می خوردم؛ اولین نفری بودی که واقعا دوستش داشتم...
ادعای دوست داشتن خیلیا رو می کردم، اما دوست داشتن تو یه حالوهوای دیگه ای داشت.
این سه سال پُرِ خاطرست؛ خاطره هایی تلخ، شیرین، خوب، بد، جذاب، مسخره و... . خاطره هایی فراموش نشدنی و دوست داشتنی...
دوست داشتم که الان می گفتم به داشتنت می بالم؛ اما میگم که مطمئنم به داشتنت می باله...
تو با اونی و اون باتو... اینکه پیشش می خندی و شادی، برای من به اندازه ی دنیا ارزش داره...
همیشه شاد باش...
تولدت مبارک💕
1398/10/11 #آرامش #سردار_آزمون
۳۴.۸k
۱۱ دی ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.