مثل اون دل تنگِ تفنگ به دستی که درست قبل از اینکه تفنگ رو
مثل اون دلتنگِ تفنگ به دستی که درست قبل از اینکه تفنگ رو بذاره رو پیشونیش و کلهشو بترکونه، رفت کنار تک تک اعضای خانوادهاش، بوسه ای روی شقیقهشون گذاشت و یه گلوله هم به اونا هدیه داد تا که اونا مثل خودش دلتنگ نباشن..!
بیمار آسایشگاه۳۹۸_
[اعلاموضعیت: خسته تر از بغضای نشکستهم]
بیمار آسایشگاه۳۹۸_
[اعلاموضعیت: خسته تر از بغضای نشکستهم]
۳۷.۵k
۱۱ آذر ۱۴۰۰