وقتی بودنِ کسی تمام شد
وقتی بودنِ کسی تمام شد
باید پذیرفت که تمام شده،
دست و پا زدن فایده ای ندارد!
باید بگذاری برود پیِ کار و زندگیاش،
باید قبول کنی که شبیه خوردن یک نوشیدنی که جایی به انتها میرسد،
به انتها رسیده...
اگر مدام نی را ته لیوان بچسبانی و هورت بکشی،
جز یک صدای ناموزون اتفاقی نمیافتد،
حالا هی هورت بکش،
هی هورت بکش،
چیزی دستگیرت نمیشود،
فقط توجه اطرافیان به عجز و فلاکت آدم بیشتر میشود!
باید یک جایی نی را از دهانت بگیری،
لیوان را بگذاری رویِ میز،
و بیخیالِ چند قطرهی باقی مانده شوی،
باید بگذاری برود،
هورت کشیدنِ آدمی که
تمام شده دردی را درمان نمیکند!
باید پذیرفت که تمام شده،
دست و پا زدن فایده ای ندارد!
باید بگذاری برود پیِ کار و زندگیاش،
باید قبول کنی که شبیه خوردن یک نوشیدنی که جایی به انتها میرسد،
به انتها رسیده...
اگر مدام نی را ته لیوان بچسبانی و هورت بکشی،
جز یک صدای ناموزون اتفاقی نمیافتد،
حالا هی هورت بکش،
هی هورت بکش،
چیزی دستگیرت نمیشود،
فقط توجه اطرافیان به عجز و فلاکت آدم بیشتر میشود!
باید یک جایی نی را از دهانت بگیری،
لیوان را بگذاری رویِ میز،
و بیخیالِ چند قطرهی باقی مانده شوی،
باید بگذاری برود،
هورت کشیدنِ آدمی که
تمام شده دردی را درمان نمیکند!
۱.۷k
۰۱ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.