مادرم گفتحـسین تکه کلامت باشدهر وقت شدی مست رُخش شیرم حلالت باشدمثل یک مُرده که یک مرتبه جان میگیرددلم از بردن نامت هیجان میگیردقلبم از کار که افتاد به من شوک ندهید !اسم ارباب بیایدضربان میگیرد !یـــــــــــــا حســــــــــــین